ترجمه و تفسیر سوره توحید
ترجمه و تفسیر سوره توحید به همراه ویدیو
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - بگو : خداوند یکتا و یگانه است .
2-خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مىکنند :
3- نزاد و زاده نشد .
4 - و براى او هرگز شبیه و مانندى نبوده است .
تفسیر : او یکتا و بى همتا است
تفسیر آیه اول
نخستین آیه از این سوره در پاسخ سؤالات مکررى که از ناحیه اقوام یا افراد مختلف در زمینه اوصاف پروردگار شده بود مىفرماید : بگو او خداوند یکتا و یگانه است ( قل هو الله احد ) آغاز جمله با ضمیر هو که ضمیر مفرد غائب است و از مفهوم مبهمى حکایت مىکند ، در واقع رمز و اشارهاى به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت خفاء است ، و از دسترس افکار محدود انسانها بیرون ، هر چند آثار او آنچنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهرتر و آشکارتر است ، چنانکه در آیه 53 سوره فصلت مىخوانیم : سنریهم آیاتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق : به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهیم تا آشکار گردد که او حق است .
سپس از این حقیقت ناشناخته پرده برمىدارد و مىگوید : او خداوند یگانه و یکتا است .
ضمنا معنى قل ( بگو ) در اینجا این است که این حقیقت را ابراز و اظهار کن .
در حدیثى از امام باقر (علیهالسلام) آمده است که بعد از ذکر این سخن فرمود : کفار و بت پرستان با اسم اشاره به بتهاى خود اشاره کرده ، مىگفتند : این خدایان ما است اى محمد ! تو نیز خدایت را توصیف کن تا او را ببینیم و درک کنیم خداوند این آیات را نازل کرد : قل هو الله احد ... ها در هو اشاره به تثبیت و توجه دادن به مطلب است ، واو ضمیر غائب است و اشاره به غائب از دید چشمها و دور از لمس حواس .
در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان على (علیهالسلام) مىخوانیم که فرمود : در شب جنگ بدر خضر را در خواب دیدم ، از او خواستم چیزى به من یاد دهد که به کمک آن بر دشمنان پیروز شوم گفت : بگو : یا هو ، یا من لا هو الا هو ، هنگامى که صبح شد جریان را خدمت رسول الله (صلىاللهعلیه وآله وسلّم) عرض کردم ، فرمود : یا على ! علمت الاسم الاعظم : اى على (علیهالسلام) اسم اعظم به تو تعلیم شده سپس این جمله ورد زبان من در جنگ بدر بود ... .
عمار یاسر هنگامى که شنید حضرت امیر مؤمنان (علیهالسلام) این ذکر را روز صفین به هنگام پیکار مىخواند ، عرض کرد این کنایات چیست ؟ فرمود : اسم اعظم خدا و ستون توحید است ! .
الله اسم خاص براى خداوند است ، و مفهوم سخن امام (علیهالسلام) این است که در همین یک کلمه به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده است ، و به همین جهت آن اسم اعظم الهى نامیده شده .
این نام جز بر خدا اطلاق نمىشود ، در حالى که نامهاى دیگر خداوند معمولا اشاره به یکى از صفات جمال و جلال او است مانند عالم و خالق و رازق و غالبا به غیر او نیز اطلاق مىشود ( مانند رحیم و کریم و عالم و قادر و ... ) با این حال ریشه آن معنى وصفى دارد ، و در اصل مشتق از وله به معنى تحیر است ، چرا که عقلها در ذات پاک او حیران است ، چنانکه در حدیثى از امیر مؤمنان على (علیهالسلام) آمده است : الله معناه المعبود الذى یاله فیه الخلق ، و یؤله الیه ، و الله هو المستور عن درک الابصار ، المحجوب عن الاوهام و الخطرات : الله مفهومش ، معبودى است که خلق در او حیرانند و به او عشق مىورزند ، الله همان کسى است که از درک چشمها ، مستور است ، و از افکار و عقول خلق محجوب .
گاه نیز آن را از ریشه الاهة ( بر وزن و به معنى عبادت ) دانستهاند ، و در اصل الاله است ، به معنى تنها معبود به حق .
ولى همانگونه که گفتیم ریشه آن هر چه باشد بعدا به صورت اسم خاص درآمده ، و به آن ذات جامع جمیع اوصاف کمالیه ، و خالى از هر گونه عیب و نقص اشاره مىکند .
این نام مقدس قریب هزار بار در قرآن مجید تکرار شده ، و هیچ اسمى از اسماء مقدس او این اندازه در قرآن نیامده است ، نامى است که قلب را روشن مىکند ، به انسان نیرو و آرامش مىبخشد ، و او را در جهانى از نور و صفا مستغرق مىسازد .
اما واژه احد از همان ماده وحدت است ، و لذا بعضى احد و واحد را به یک معنى تفسیر کردهاند و معتقدند هر دو اشاره به آن ذاتى است که از هر نظر بى نظیر و منفرد مىباشد ، در علم یگانه است ، در قدرت بى مثال است ، در رحمانیت و رحیمیت یکتا است ، و خلاصه از هر نظر بى نظیر است .
ولى بعضى عقیده دارند که میان احد و واحد فرق است احد به ذاتى گفته مىشود که قبول کثرت نمىکند ، نه در خارج و نه در ذهن ، و لذا قابل شماره نیست و هرگز داخل عدد نمىشود ، به خلاف واحد که براى او دوم
و سوم تصور مىشود ، یا در خارج ، یا در ذهن ، و لذا گاه مىگوئیم احدى از آن جمعیت نیامد ، یعنى هیچکس نیامد ، ولى هنگامى که مىگوئیم ، واحدى نیامد ممکن است دو یا چند نفر آمده باشند .
ولى این تفاوت با موارد استعمال آن در قرآن مجید و احادیث چندان سازگار نیست .
بعضى نیز معتقدند : احد اشاره به بساطت ذات خداوند در مقابل اجزاء ترکیبیه خارجیه یا عقلیه ( جنس و فصل ، و ماهیت و وجود ) است ، در حالى که واحد اشاره به یگانگى ذات او در برابر کثرات خارجیه مىباشد .
در حدیثى از امام محمد باقر (علیهالسلام) مىخوانیم : أحد فردى است یگانه و احد و واحد یک مفهوم دارد ، و آن ذات منفردى است که نظیر و شبیهى براى او نیست ، و توحید اقرار به یگانگى و وحدت و انفراد او است .
در ذیل همین حدیث مىخوانیم : واحد از عدد نیست ، بلکه واحد پایه اعداد است ، عدد از دو شروع مىشود ، بنا بر این معنى الله احد یعنى معبودى که انسانها از ادراک ذات او عاجزند ، و از احاطه به کیفیتش ناتوان ، او در الهیت فرد است و از صفات مخلوقات برتر .
در قرآن مجید نیز واحد و احد هر دو به ذات پاک خداوند اطلاق شده است .
جالب اینکه در توحید صدوق آمده است که مردى اعرابى در روز جنگ جمل برخاست عرض کرد : اى امیر مؤمنان ! آیا مىگوئى خداوند واحد است ؟ واحد به چه معنى ؟ ناگهان مردم از هر طرف به او حمله کردند ، و گفتند : اى اعرابى ! این
چه سؤالى است ؟ مگر نمىبینى فکر امیر مؤمنان تا چه حد مشغول مساله جنگ است ؟ هر سخن جائى و هر نکته مقامى دارد ! امیر مؤمنان (علیهالسلام) فرمود : او را به حال خود بگذارید ، زیرا آنچه را که او مىخواهد همان چیزى است که ما از این گروه دشمن مىخواهیم ( او از توحید سؤال مىکند ، ما هم مخالفان خود را به توحید کلمه دعوت مىکنیم ) .
سپس فرمود : اى اعرابى ! اینکه مىگوئیم خدا واحد است چهار معنى مىتواند داشته باشد که دو معنى آن در باره خدا صحیح نیست ، و دو معنى آن صحیح است .
اما آن دو که صحیح نیست : وحدت عددى است این براى خدا جائز نمىباشد ( بگوئیم او یکى است و دو تا نیست ، زیرا مفهوم این سخن آن است که دومى براى او تصور مىشود ولى وجود ندارد ، در حالى که مسلما براى ذات بى نهایت حق دومى تصور نمىشود ) چرا که چیزى که ثانى ندارد داخل در باب اعداد نمىشود ، آیا نمىبینى که خداوند کسانى را که گفتند : ان الله ثالث ثلاثة ( خدا سومى از سه نفر است ) تکفیر کرده ؟ دیگر از معانى واحد که بر خدا روا نیست این است که به معنى واحد نوعى باشد ، مثل اینکه مىگوئیم فلانکس یکى از مردم است ، این نیز بر خدا روا نیست ( چرا که خدا نوع و جنسى ندارد ) مفهوم این سخن تشبیه است و خدا از هر گونه شبیه و نظیر برتر و بالاتر است .
اما آن دو مفهومى که در باره خدا صادق است نخست اینکه گفته شود خداوند واحد است یعنى در اشیاء عالم شبیهى براى او نیست ، آرى پروردگار ما چنین است .
دیگر اینکه گفته شود پروردگار ما احدى المعنى است یعنى ذات او تقسیمپذیر نیست ، نه در خارج و نه در عقل ، و نه در وهم ، آرى خداوند بزرگ
چنین است کوتاه سخن اینکه خداوند احد و واحد است و یگانه و یکتا است نه به معنى واحد عددى ، یا نوعى و جنسى ، بلکه به معنى وحدت ذاتى ، و به عبارت روشنتر وحدانیت او به معنى عدم وجود مثل و مانند و شبیه و نظیر براى او است .
دلیل این سخن نیز روشن است : او ذاتى است بى نهایت از هر جهت ، و مسلم است که دو ذات بى نهایت از هر جهت غیر قابل تصور است ، چون اگر دو ذات شد هر دو محدود مىشود ، این کمالات آن را ندارد ، و آن کمالات این را ( دقت کنید ( .
منبع : تفسیر نمونه