وبگاه تخصصی قرآن تی وی

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۱ ق.ظ

ترجمه و تفسیر سوره توحید

ترجمه و تفسیر سوره توحید به همراه ویدیو

 
     

 

 

 

ترجمه :

بنام خداوند بخشنده مهربان

1 - بگو : خداوند یکتا و یگانه است .

2-خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى‏کنند :

3- نزاد و زاده نشد .

4 - و براى او هرگز شبیه و مانندى نبوده است .

 

 

 

 

 

تفسیر : او یکتا و بى همتا است

 

 

تفسیر آیه اول

 

 

نخستین آیه از این سوره در پاسخ سؤالات مکررى که از ناحیه اقوام یا  افراد مختلف در زمینه اوصاف پروردگار شده بود مى‏فرماید : بگو او خداوند یکتا و یگانه است ( قل هو الله احد ) آغاز جمله با ضمیر هو که ضمیر مفرد غائب است و از مفهوم مبهمى حکایت مى‏کند ، در واقع رمز و اشاره‏اى به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت خفاء است ، و از دسترس افکار محدود انسانها بیرون ، هر چند آثار او آنچنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهرتر و آشکارتر است ، چنانکه در آیه 53 سوره فصلت مى‏خوانیم : سنریهم آیاتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق : به زودى نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى‏دهیم تا آشکار گردد که او حق است .

 

 

سپس از این حقیقت ناشناخته پرده برمى‏دارد و مى‏گوید : او خداوند یگانه و یکتا است .

 

 

ضمنا معنى قل ( بگو ) در اینجا این است که این حقیقت را ابراز و اظهار کن .

 

 

در حدیثى از امام باقر (علیه‏السلام) آمده است که بعد از ذکر این سخن فرمود : کفار و بت ‏پرستان با اسم اشاره به بتهاى خود اشاره کرده ، مى‏گفتند : این خدایان ما است اى محمد ! تو نیز خدایت را توصیف کن تا او را ببینیم و درک کنیم خداوند این آیات را نازل کرد : قل هو الله احد ... ها در هو اشاره به تثبیت و توجه دادن به مطلب است ، واو ضمیر غائب است و اشاره  به غائب از دید چشمها و دور از لمس حواس .

 

 

در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان على (علیه‏السلام) مى‏خوانیم که فرمود : در شب جنگ بدر خضر را در خواب دیدم ، از او خواستم چیزى به من یاد دهد که به کمک آن بر دشمنان پیروز شوم گفت : بگو : یا هو ، یا من لا هو الا هو ، هنگامى که صبح شد جریان را خدمت رسول الله (صلى‏الله‏علیه ‏وآله ‏وسلّم) عرض کردم ، فرمود : یا على ! علمت الاسم الاعظم : اى على (علیه‏السلام) اسم اعظم به تو تعلیم شده سپس این جمله ورد زبان من در جنگ بدر بود ... .

 

 

عمار یاسر هنگامى که شنید حضرت امیر مؤمنان (علیه‏السلام) این ذکر را روز صفین به هنگام پیکار مى‏خواند ، عرض کرد این کنایات چیست ؟ فرمود : اسم اعظم خدا و ستون توحید است ! .

 

 

الله اسم خاص براى خداوند است ، و مفهوم سخن امام (علیه‏السلام) این است که در همین یک کلمه به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده است ، و به همین جهت آن اسم اعظم الهى نامیده شده .

 

 

این نام جز بر خدا اطلاق نمى‏شود ، در حالى که نامهاى دیگر خداوند معمولا اشاره به یکى از صفات جمال و جلال او است مانند عالم و خالق و رازق و غالبا به غیر او نیز اطلاق مى‏شود ( مانند رحیم و کریم و عالم و قادر و ... ) با این حال ریشه آن معنى وصفى دارد ، و در اصل مشتق از وله به معنى تحیر است ، چرا که عقلها در ذات پاک او حیران است ، چنانکه در حدیثى از امیر مؤمنان على (علیه‏السلام) آمده است : الله معناه المعبود الذى یاله فیه  الخلق ، و یؤله الیه ، و الله هو المستور عن درک الابصار ، المحجوب عن الاوهام و الخطرات : الله مفهومش ، معبودى است که خلق در او حیرانند و به او عشق مى‏ورزند ، الله همان کسى است که از درک چشمها ، مستور است ، و از افکار و عقول خلق محجوب .

 

 

گاه نیز آن را از ریشه الاهة ( بر وزن و به معنى عبادت ) دانسته‏اند ، و در اصل الاله است ، به معنى تنها معبود به حق .

 

 

ولى همانگونه که گفتیم ریشه آن هر چه باشد بعدا به صورت اسم خاص درآمده ، و به آن ذات جامع جمیع اوصاف کمالیه ، و خالى از هر گونه عیب و نقص اشاره مى‏کند .

 

 

این نام مقدس قریب هزار بار در قرآن مجید تکرار شده ، و هیچ اسمى از اسماء مقدس او این اندازه در قرآن نیامده است ، نامى است که قلب را روشن مى‏کند ، به انسان نیرو و آرامش مى‏بخشد ، و او را در جهانى از نور و صفا مستغرق مى‏سازد .

 

 

اما واژه احد از همان ماده وحدت است ، و لذا بعضى احد و واحد را به یک معنى تفسیر کرده‏اند و معتقدند هر دو اشاره به آن ذاتى است که از هر نظر بى نظیر و منفرد مى‏باشد ، در علم یگانه است ، در قدرت بى مثال است ، در رحمانیت و رحیمیت یکتا است ، و خلاصه از هر نظر بى نظیر است .

 

 

ولى بعضى عقیده دارند که میان احد و واحد فرق است احد به ذاتى گفته مى‏شود که قبول کثرت نمى‏کند ، نه در خارج و نه در ذهن ، و لذا قابل شماره نیست و هرگز داخل عدد نمى‏شود ، به خلاف واحد که براى او دوم 

 

 

و سوم تصور مى‏شود ، یا در خارج ، یا در ذهن ، و لذا گاه مى‏گوئیم احدى از آن جمعیت نیامد ، یعنى هیچکس نیامد ، ولى هنگامى که مى‏گوئیم ، واحدى نیامد ممکن است دو یا چند نفر آمده باشند .

 

 

ولى این تفاوت با موارد استعمال آن در قرآن مجید و احادیث چندان سازگار نیست .

 

 

بعضى نیز معتقدند : احد اشاره به بساطت ذات خداوند در مقابل اجزاء ترکیبیه خارجیه یا عقلیه ( جنس و فصل ، و ماهیت و وجود ) است ، در حالى که واحد اشاره به یگانگى ذات او در برابر کثرات خارجیه مى‏باشد .

 

 

در حدیثى از امام محمد باقر (علیه‏السلام) مى‏خوانیم : أحد فردى است یگانه و احد و واحد یک مفهوم دارد ، و آن ذات منفردى است که نظیر و شبیهى براى او نیست ، و توحید اقرار به یگانگى و وحدت و انفراد او است .

 

 

در ذیل همین حدیث مى‏خوانیم : واحد از عدد نیست ، بلکه واحد پایه اعداد است ، عدد از دو شروع مى‏شود ، بنا بر این معنى الله احد یعنى معبودى که انسانها از ادراک ذات او عاجزند ، و از احاطه به کیفیتش ناتوان ، او در الهیت فرد است و از صفات مخلوقات برتر .

 

 

در قرآن مجید نیز واحد و احد هر دو به ذات پاک خداوند اطلاق شده است .

 

 

جالب اینکه در توحید صدوق آمده است که مردى اعرابى در روز جنگ جمل برخاست عرض کرد : اى امیر مؤمنان ! آیا مى‏گوئى خداوند واحد است ؟ واحد به چه معنى ؟ ناگهان مردم از هر طرف به او حمله کردند ، و گفتند : اى اعرابى ! این 

 

 

چه سؤالى است ؟ مگر نمى‏بینى فکر امیر مؤمنان تا چه حد مشغول مساله جنگ است ؟ هر سخن جائى و هر نکته مقامى دارد ! امیر مؤمنان (علیه‏السلام) فرمود : او را به حال خود بگذارید ، زیرا آنچه را که او مى‏خواهد همان چیزى است که ما از این گروه دشمن مى‏خواهیم ( او از توحید سؤال مى‏کند ، ما هم مخالفان خود را به توحید کلمه دعوت مى‏کنیم ) .

 

 

سپس فرمود : اى اعرابى ! اینکه مى‏گوئیم خدا واحد است چهار معنى مى‏تواند داشته باشد که دو معنى آن در باره خدا صحیح نیست ، و دو معنى آن صحیح است .

 

 

اما آن دو که صحیح نیست : وحدت عددى است این براى خدا جائز نمى‏باشد ( بگوئیم او یکى است و دو تا نیست ، زیرا مفهوم این سخن آن است که دومى براى او تصور مى‏شود ولى وجود ندارد ، در حالى که مسلما براى ذات بى نهایت حق دومى تصور نمى‏شود ) چرا که چیزى که ثانى ندارد داخل در باب اعداد نمى‏شود ، آیا نمى‏بینى که خداوند کسانى را که گفتند : ان الله ثالث ثلاثة ( خدا سومى از سه نفر است ) تکفیر کرده ؟ دیگر از معانى واحد که بر خدا روا نیست این است که به معنى واحد نوعى باشد ، مثل اینکه مى‏گوئیم فلانکس یکى از مردم است ، این نیز بر خدا روا نیست ( چرا که خدا نوع و جنسى ندارد ) مفهوم این سخن تشبیه است و خدا از هر گونه شبیه و نظیر برتر و بالاتر است .

 

 

اما آن دو مفهومى که در باره خدا صادق است نخست اینکه گفته شود خداوند واحد است یعنى در اشیاء عالم شبیهى براى او نیست ، آرى پروردگار ما چنین است .

 

 

دیگر اینکه گفته شود پروردگار ما احدى المعنى است یعنى ذات او تقسیم‏پذیر نیست ، نه در خارج و نه در عقل ، و نه در وهم ، آرى خداوند بزرگ 

 

 

چنین است کوتاه سخن اینکه خداوند احد و واحد است و یگانه و یکتا است نه به معنى واحد عددى ، یا نوعى و جنسى ، بلکه به معنى وحدت ذاتى ، و به عبارت روشنتر وحدانیت او به معنى عدم وجود مثل و مانند و شبیه و نظیر براى او است .

 

 

دلیل این سخن نیز روشن است : او ذاتى است بى نهایت از هر جهت ، و مسلم است که دو ذات بى نهایت از هر جهت غیر قابل تصور است ، چون اگر دو ذات شد هر دو محدود مى‏شود ، این کمالات آن را ندارد ، و آن کمالات این را ( دقت کنید ( .

 

 

 

منبع : تفسیر نمونه

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۹
مهدی احمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی